ابوبکر محمد بن یحیی معروف به ابن - الصائغ فیلسوف مشهور قرن ششم در اندلس ( ف . ۵۳۲ ه ق . ) . صاحب کتب و رسایل متعدد در منطق و فلسفه . مهمترین کتاب او [ تدبیر المتوحد ] ( ه . م . ) رساله فی النفس رساله الاتصال در باب کیفیت اتصال انسان بعقل فعال و چند رساله در منطق است . علاوه بر اینها وی چند کتاب از از ارسطو و فرفریوس و فارابی را شرح کرده است . وی را نخستین کس از فیلسوفان مغرب دانسته اند که توانسته است از آثار حکیمان مشرق استفاده کند . حافظ و طبیب وادیب و عالم موسیقی و ریاضی است مولدش سرقسطه و موطن باشبیلیه بوده است
دانشنامه آزاد فارسی
ابن باجّه ( ـ مراکش ۵۳۳ق) (شهرت ابوبکر محمد بن یحیی بن صائغ) فیلسوف، دانشمند و دولتمرد مسلمان اندلسی. در سَرقُسطَه (ساراگوسا) به دنیا آمد. در جوانی به وزارت ابن تفلویت، از امرای سرقسطه، رسید و در دورۀ کوتاه وزارتش در ادارۀ امور سیاسی و اجتماعی موفق بود. احتمالاً در ۵۰۹ ق به سفارت نزد عمادالدوله رفته و به فرمان وی زندانی شده است. ابن باجه ظاهراً پس از آزادی از زندانِ عمادالدوله دیگر به سرقسطه بازنگشت و به بلنسیه (والِنسیا) رفت. وی پس از سقوط سرقسطه به دست مسیحیان، راهی مغرب شد و در سر راهش، در شهر شاطِبه (خاتیوا)، توسط ابواسحاق ابراهیم بن یوسف، فرماندار شهر، زندانی شد (ظاهراً حدود ۵۱۴ ق). ابن باجه چندی بعد از زندان ابوسحاق ابراهیم رهایی یافت، و زین پس از سرگذشت وی اطلاع چندانی در دست نیست، جز این که وی در ۵۳۰ق در اشپیلیه و در کنار شاگردش ابوالحسن عبدالعزیز علی بن امام به تدریس، پژوهش و تألیف اشتغال داشته است. ابن باجه نویسنده ای پرکار بود، اما آنچه از آثارش در فلسفه، طب، هندسه، نجوم، علوم طبیعی و کیمیا باقی مانده است یا ناقص و ناتمام اند یا مجموعه هایی از رساله های کوچک اند. اغلب رساله های برجای مانده از او حاشیه بر نوشته های ارسطو است. آرای او تأثیر زیادی بر ابن رشد داشته است. محور تفکر فلسفی ابن باجه، هستی انسان و سرگذشت اوست. در میان آثارش تدبیر المتوحّد و رسالة الوداع شهرت بیشتری دارند.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اِبن باجه ، ابوبکر محمد بن یحیی بن الصائغ التُجیبی مشهور به ابن باجه (د ۵۳۳ق/۱۱۳۹م)، فیلسوف ، دانشمند، شاعر و دولتمرد اندلسی و یکی از چند چهره فلسفی درخشان جهان اسلام می باشد. زندگی و سرگذشت : باجه در گویش اندلسیان به معنای نقره بوده است. ← پدر این تاریخ را می توان احتمالاً در حدود ۴۷۸ق/۱۰۸۵م دانست که همزمان با پایان حکومت و نیز مرگ ابوعامر یوسف بن احمد اول فرزند هود ملقب به المؤتمن (۴۷۴- ۴۷۸ق/۱۰۸۲- ۱۰۸۵م) از ملوک الطوایف بن وهود در شهر سرقسطه بوده است. این فرمانروا خود مردی دانشمند و به ویژه در ریاضیات ورزیده بوده و در این زمینه کتابی زیر عنوان کتاب الاستکمال نوشته بوده است. پس از وی پسرش ، ابوجعفر احمد دوم فرزند یوسف بن هود، ملقب به المستعین بالله (الثانی) به حکومت سرقسطه رسید. در دوران فرمانروایی وی ، شهر سرقسطه دچار آشفتگی های سیاسی گردید. مسیحیان شمال چندین بار بدانجا هجوم آوردند.در ۴۸۷ق/۱۰۹۴م ، مسیحیان به شهر وشقه (هوسکا) حمله کردند، و المستعین که در دلیری و جنگاوری نیز نامدار بود، پس از درگیری با ایشان در نزدیکی آنجا در ۴۸۹ق ، به سختی شکست خورد. آلفونس ششم پادشاه آراگون ها به سرقسطه نیز هجوم آورد، اما درست در این هنگام یوسف بن تاشفین (د ۵۰۰ق /۱۱۰۶م )، سرکرده مرابطون در شمال آفریقا، به سوی اندلس روانه شده بود، و هجوم سپاهیان وی به نزدیکی سرقسطه آلفونس ششم را ناگزیر به عقب نشینی کرد. یوسف بن تاشفین که ملوک الطوایف را در سراسر اندلس از میان برداشته بود، حکومت سرقسطه را، همچون دولتی حایل میان خود و سرزمین های مسیحیان ، به دست المستعین سپرد. المستعین سرانجام در رجب ۵۰۳/ژانویه ۱۱۱۰ در نبرد والتیرا در نزدیکی تطیله (تودلا) با سپاهیان مسیحی کشته شد.پسر وی ابومروان عبدالملک بن احمد، ملقب به عمادالدوله جانشین پدرش گردید، اما حکومت وی با شورش های شهروندان روبه رو شد. انگیزه اصلی این شورش ها این بود که وی سربازان مسیحی را در ارتش خود به خدمت گمارده بود و شهروندان سرقسطه به بیرون کردن ایشان از ارتش پافشاری می کردند. عمادالدوله سرانجام به درخواست ایشان تن داد، اما در این میان شهروندان به علی بن یوسف بن تاشفین (د۵۳۷ق / ۱۱۴۲م ) که پس از مرگ پدرش فرمانروای مرابطون شده بود، نامه نوشتند و از وی درخواست کردند که به سرقسطه حمله آورد و آن جا را تصرف کند.عمادالدوله چون از این موضوع آگاه شد، سربازان مسیحی را به خدمت در ارتش خود بازگردانید. این کار او خشم و نفرت شهروندان را به غایت برانگیخت و بار دیگر از علی بن یوسف درخواست کردند که سپاهیان خود را بدان سو روانه کند. علی نیز پس از استفتا از فقیهان مراکش ، به محمد بن الحاج که فرمانده ارتش یوسف بن تاشفین و از زمان فتح اندلس به دست مرابطون ، فرماندار شهر بلنسیه بود، دستور داد که به سوی سرقسطه روانه شود و آن جا را تصرف کند. ابن الحاج در ۱۰ ذیحجه ۵۰۳ق/۳۰ ژوئن ۱۱۱۰م وارد سرقسطه شد. عمادالدوله که دیگر در پایتخت خود احساس ایمنی نمی کرد، شهر را ترک کرد و به قلعه مستحکم مشهور در «روطه در کنار رودخانه خالون » پناه برد و در آن جا ماند تا در ۵۲۴ق/۱۱۳۰م درگذشت . مرابطون ۹ سال بر سرقسطه فرمانروایی داشتند. نخستین ایشان همان ابن الحاج بود که در سال ۵۰۸ یا ۵۰۹ق در نبردی با مسیحیان کشته شد و علی بن یوسف بن تاشفین ، پس از شنیدن خبر مرگ وی ، ابوبکر بن ابراهیم الصحراوی مشهور به ابن تفلویت را، که در آن هنگام فرماندار مرسیه بود، به حکومت سرقسطه گمارد. کودکی تا جوانی در این فاصله زمانی ، یعنی از دوران کودکی تا جوانی ابن باجه ، از سرگذشت وی هیچ گونه آگاهی نداریم ، جز اینکه می توانیم تصور کنیم که وی ، با استعداد شگفت انگیز خود، سرگرم آموختن دانش های گوناگون زمان خود بوده است که به ویژه در دوران فرمانروایی ملوک الطوایف در اندلس ، رواج فراوان داشته است ، چنانکه مدرسه ریاضیات و نجوم به ویژه در زمان حکومت ابوجعفر مقتدر بن هود (۴۳۸- ۴۷۵ق/۱۰۴۶-۱۰۸۲م) و پسرش ابوعامر یوسف الموتمن از شکوفایی برخوردار بوده است. پس از گذشت دورانی از جوانی ابن باجه ، تاریخ - در سال ۵۰۸ یا ۵۰۹ق/۱۱۱۵ یا ۱۱۱۶م ، آغاز امارت ابن تفلویت بر سرقسطه - مرحله ای از سرگذشت وی را روشن می کند. ← وزارت ابن تفلویت ...