ارند

لغت نامه دهخدا

ارند. [ اَ رَ ] ( اِ ) بهندی درخت خروع است. ( فهرست مخزن الادویه ). کرچک. ارندی.
ارند. [ اُ رُ ] ( اِخ ) نهر انطاکیه و نهرالرستن معروف به عاصی ، در اوّل آن را میماس خوانند و چون از حماة گذرد آن راعاصی نامند و چون به انطاکیه رسد وی را ارند گویند و نامهای دیگر نیز دارد. ابوعلی گوید که همزه در ارند، نام نهر مزبور، باید فاء باشد و نون آن زائده است و جایز نیست که جز این بود، چه نظیر آن نیامده و سیبویه عرند آورده : و القوس فیها وترٌ عرند. ( معجم البلدان ). ارند نام دیگر نهر عاصی است. این رود از وسط حمص و حما بولایت حلب داخل شده از قرب انطاکیه میگذرد و سپس ببحر ابیض می ریزد. کلمه ارند از ( ( اورنت ) ) نام قدیمی وی مأخوذ است. ( قاموس الاعلام ترکی ). ارنط.
ارند. [ ] ( اِخ ) ( ده... ) موضعی است در بیش از دوفرسنگی میانه جنوب مشرق تل کرد.

فرهنگ فارسی

نهر انطاکیه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال اوراکل فال اوراکل فال اعداد فال اعداد فال احساس فال احساس