مژک دار

لغت نامه دهخدا

مژک دار.[ م ُ / م ِ ژَ ] ( نف مرکب ) دارنده مژک. سلول منفرد و یا بافتی که دارای مژک است ( مانند یک پارامسی که یک سلول منفرد و یک حیوان تک سلولی است که حول بدنش دارای مژک است و بافت پوششی داخلی قصبة الریه ). رجوع به مژک و مژک داران شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه دارای مژک است . یا مژک داران . رده ایست از جانوران تک سلولی که آب زی هستند و حول غشائ محافظ بدن آنها را تعداد زیادی مژکهای لرزان فراگرفته واین مژکها هم وسیل. حرکت این رده از حیوانات است و هم وسیل. اخذ طعم. آنهامیباشد . غالب مژک داران در آبهای شیرین راکد میزیند . بهترین نمون. این رده استنور و ورتیسل وپارامسی میباشند که در اکثر آبها فراوان هستند انفوزوارها خیسه ها .

فرهنگستان زبان و ادب

{ciliolate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی با حاشیه ای پوشیده از مژه های ریز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال امروز فال امروز فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت