موم اندود

لغت نامه دهخدا

موم اندود. [ اَ ] ( ن مف مرکب ) موم اندوده. موم اندوده شده.موم آلود. آلوده به موم. || موم آلود. مشمع. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به موم آلود و مشمع شود.

فرهنگ فارسی

موم اندوده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم