کبر کردن

لغت نامه دهخدا

کبر کردن. [ ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تکبر کردن. کبر آوردن. کبر فروختن. باد کردن :
دعوی مکن که برترم از دیگران به علم
چون کبر کردی از همه دو نان فروتری.سعدی.

فرهنگ فارسی

تکبر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل فال مارگاریتا فال مارگاریتا