یالقوز

لغت نامه دهخدا

یالقوز. ( ترکی ، ص ) شخص تنها و مجرد و بی زن و بچه.
- یکه و یالقوز ؛ تنها و منزوی.
|| آنکه تنهایی دوست دارد. آنکه از مردم گریزد. مردم گریز.( یادداشت مؤلف ). || بی قید. بی بند و بار.

فرهنگ معین

(اِ. ) = یالغوز. ۱ - شخص مجرد، بی زن و فرزند. ۲ - بی قید و بند، کسی که مشکل و دردسر ندارد

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آدم تنهاومجرد وبی زن وبچه : یکه و یالقوز و بی هیچ احساس مسئولیت عمر سی و پنجساله اش راطی کرده بود. ۲- بی قید بی بندوبار.

ویکی واژه

یالغوز.
شخص مجرد، بی زن و فرزند.
بی قید و بند، کسی که مشکل و دردسر ندارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم