گزایان

لغت نامه دهخدا

گزایان. [ گ َ ] ( نف ) ( از: گزای ( گزاییدن ) + ان ، پسوند فاعلی ). گزندرساننده وگزند و آزارکنان هم آمده است. ( برهان ) :
حقا که شکر زهرشود تلخ و گزایان
گر نام خلافش بنگاری بشکر بر.عنصری ( از حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ عمید

در حال گزند رساندن، گزاینده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت