والاجناب

لغت نامه دهخدا

والاجناب. [ ج َ] ( ص مرکب ) والاحضرت. عالی مقام. والاشان :
بلبل گفتا که گل به ز شکوفه است از آنک
شاخ جنیبت کش است گل شده والاجناب.خاقانی.

فرهنگ عمید

بلندآستان، عالی مقام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم