غبار خاطر

لغت نامه دهخدا

غبار خاطر. [ غ ُ رِ طِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غبار دل. مجازاً به معنی آزردگی خاطر :
چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را
غبار خاطری از رهگذار ما نرسد.حافظ.- غبار بر خاطر ماندن ؛ رنجیدگی و کدورت در خاطر یا دل ماندن :
عاقبت از ما غبار ماندو زنهار
تا ز تو بر خاطری غبار نماند.سعدی.و رجوع به غبار دل و غبار بر دل نهادن شود.

فرهنگ فارسی

غبار دل مجازا بمعنی آزردگی خاطر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان