درست کردار

لغت نامه دهخدا

درست کردار. [ دُ رُک ِ ] ( ص مرکب ) درستکار. راست کردار. ( آنندراج ). استوار کار. || امین. ( ناظم الاطباء ). معتمد.

فرهنگ عمید

= درستکار

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه کارهایش به راستی و درستی انجام گیرد درست کردار . ۲ - امین و معتمد .
درستکار راست کردار استوار کار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال ورق فال ورق