عاش

لغت نامه دهخدا

عاش. [ ش ِن ْ ] ( ع ص ) مرد شبانگاه خورنده آهنگ کننده. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

مرد شبانگاه خورنده آهنگ کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت