تیزدست. [ دَ ] ( ص مرکب ) جلدکار و توانا و باوقوف و زورآور و قوی. ( ناظم الاطباء ). جلد. چالاک. چابک. جلددست. چالاک در کارکردن با دست. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). رجوع به تیزدستی شود.
فرهنگ معین
(دَ ) (ص مر. ) ماهر، استاد.
فرهنگ عمید
چرب دست، سبک دست، چابک، ماهر.
فرهنگ فارسی
جلد کار و توانا و با وقوف و زور آور و قوی جلد چالاک