پولادین

لغت نامه دهخدا

پولادین. ( ص نسبی ) برنگ پولاد. فولادی. پولادی :
چون سنجق شاهیش بجنبد
پولادین صخره را بسنبد.نظامی.

فرهنگ معین

(ص نسب . ) ۱ - ساخته شده از پولاد. ۲ - بسیار محکم ، نیرومند.

فرهنگ عمید

۱. آنچه از پولاد ساخته شود.
۲. به رنگ پولاد.
۳. [مجاز] هرچیز سخت و محکم.

فرهنگ فارسی

فولادی، پولادی، کنایه ازهرچیزسخت ومحکم
( صفت ) منسوب به پولادین ۱- ساخته از پولاد فولادی فولادین : [ مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افرائ .] ( فرخی ) ۲- برنگ پولاد فولادی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم