نگهداری

لغت نامه دهخدا

نگه داری. [ ن ِ گ َه ْ ] ( حامص مرکب ) محافظت. ( ناظم الاطباء ). حفظ. نگاه داری. پاسداری :
سپه را نگه داری شهریار
به از جنگ در حلقه کارزار.سعدی.- نگه داری کردن ؛ نگاه داشتن. حفظ و حراست کردن. سرپرستی و مواظبت کردن.

فرهنگ عمید

۱. نگاه داشتن، محافظت.
۲. پرستاری.

فرهنگ فارسی

۱ - محافظت حراست . ۲ - مواظبت .

فرهنگستان زبان و ادب

{maintenance} [قطعات و اجزای خودرو، علوم مهندسی، مهندسی بسپار] مراقبت و تعمیر و نوسازی ماشین آلات و تأسیسات صنعتی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی