فرهنگستان

لغت نامه دهخدا

فرهنگستان. [ ف َ هََ گ ِ ] ( اِ مرکب ) ( از: فرهنگ + ستان ، پسوند ). در زبان پهلوی فرهنگستان به معنی مدرسه و مکتب است و در سالهای اخیر این لغت را معادل آکادمی یعنی انجمن عالی ادیبان و نویسندگان ودانشمندان برگزیده اند. ( از حاشیه برهان چ معین ).
- فرهنگستان ایران ؛ برای حفظ و توسعه و ترقی زبان فارسی در خرداد 1314 انجمنی از 24 نفر از فحول دانشمندان ، بنام فرهنگستان ایران تشکیل شد که در پیراستن زبان فارسی و جلوگیری از تعصبات افراطی و تسجیل اصطلاحات علمی و تعیین قواعد برای اخذ یا رد لغات خارجی و تهیه مقدمات تألیف فرهنگ و دستور زبان فارسی اقدامات مفیدی کرد. ( از تاریخ فرهنگ ایران عیسی صدیق ص 356 ).

فرهنگ معین

( ~ . گِ ) [ په . ] (اِمر. ) آکادمی ، انجمن علمی فرهنگی .

فرهنگ عمید

انجمنی رسمی در هر کشور که از سرآمدان علوم و فنون برای بحث و تحقیق در مسائل علمی و ادبی تشکیل می شود.

فرهنگ فارسی

۱ - برای اطع از فرهنگستانهای مختلف ۲ -فرهنگستان ایران
مدرسه، مکتب، محل تعلیم وتربیتمجمع یانجمنی ازسر آمدان علوم وفنون
( اسم ) انجمن عالی ادیبان و نویسندگان و دانشمندان آکادمی .

فرهنگستان زبان و ادب

{academy, académie (fr. )} [عمومی] مؤسسه ای رسمی مرکب از صاحب نظران در علم و ادب و هنر * واژۀ آکادمی در بعضی از کشورها معنایی وسیع تر از فرهنگستان دارد که بنا به مورد می توان آن را به مؤسسۀ تحقیقاتی و مرکز پژوهشی و... ترجمه کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:آکادمی

ویکی واژه

منسوب به فرهنگ؛ انجمن علمی فرهنگی، آکادمی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای