بایت

لغت نامه دهخدا

بایت. [ ی ِ] ( ع ص ) بائت. بیتوته کننده و شب گذراننده در نزد کسی : و البائت علی فراش رسول اﷲ ( ص ) امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به بائت شود.
بایة. [ ی َ ] ( ع اِ ) زن بای تونس. ( یادداشت مؤلف ).
بایة. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج در 45 هزارگزی شمال خاوری سنندج ، سکنه آن 150 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

فرهنگ معین

[ انگ . ] ( اِ. ) کوچکترین گروه واحد اطلاعاتی در یک کامیپوتر که ظرفیت حافظة کامپیوتر را با آن می سنجند.

فرهنگ فارسی

شب مانده، خوراک شب مانده، نان شب مانده
بیتوته کننده و شب گذرنده

فرهنگستان زبان و ادب

{byte} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] دنباله ای از ارقام دوگانی هم جوار که معمولاً برای نمایش یک نویسه به کار می رود

دانشنامه آزاد فارسی

بایت (byte)
واحدی از داده ها. یک بایت معمولاً از ۸ بیت تشکیل می شود و می تواند نشان دهنده یک کاراکترتنها نظیر یک حرف، یک عددیا یک علامت نقطه گذاری باشد. از آن جا که یک بایت فقط مقدار کوچکی از اطلاعات را نشان می دهد، ظرفیت حافظه رایانهو ادوات ذخیره سازیمعمولاً برحسب کیلو بایت(۱۰۲۴ بایت)، مگا بایت(۱۰۴۸۵۷۶ بایت) یا گیگا بایت (۱۰۷۳۷۴۱۸۲۴ بایت) بیان می شود. b مخفف بایت می باشد.

ویکی واژه

کوچکترین گروه واحد اطلاعاتی در یک کامیپوتر که ظرفیت حافظة کامپیوتر را با آن می‌سنجند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم