لغت نامه دهخدا ( ساحرة ) ساحرة. [ ح ِ رَ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث ساحر. رجوع به ساحر شود. || زن جادوگر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : گیتی زنی است خوب و بداندیش و شوی جوباعذب و فتنه ساز و بگفتار ساحره.ناصرخسرو ( دیوان ص 383 ).- ارض ساحرة ؛ سراب. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ اسم ها اسم: ساحره (دختر) (عربی) (تلفظ: sahere) (فارسی: ساحره) (انگلیسی: sahereh) معنی: سحر کننده، افسونگر