لغت نامه دهخدا
همه مقراضه های پرنیان پوش
همه زهرآبه های خوشتر از نوش.نظامی.غالباً در خون دلها غوطه خواهد زد که باز
می زند زهرآبه موج از تیغ مژگان کسی.ابوالبرکات ( از آنندراج ).|| سمی که از میکروبها ترشح شود. توکسین . ( فرهنگ فارسی معین ). ماده سمی که بعضی موجودات زنده ، مخصوصاً باکتریها می سازند. وارد شدن زهرابه در جریان خون سبب تولید پازهر ( ضدزهر یا ضدسم ) برای خنثی کردن آن می شود. زهرابه یا مخلوط زهرابه و پازهر برای تحصیل ایمنی در مقابل بیماریهای ناشی از زهرابه ( مثلاً دیفتری ) بکار میرود. ولی امروزه بیشتر با تزریق مواد زهرآسا از زهرابه ای که سمیت آن با ترتیب خاصی ناچیز شده ولی خاصیت پازهرانگیزی آن باقی است عمل می کنند. ( از دایرة المعارف فارسی ).