شرم الوده

لغت نامه دهخدا

( شرم آلوده ) شرم آلوده. [ ش َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) شرمگین. شرم آلود. شرمگن. شرمنده روی:
از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز
بید مجنون سربه پیش انداختن بار آورد.صائب تبریزی ( از آنندراج ).رجوع به شرم آلود شود.

جمله سازی با شرم الوده

از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز بید مجنون سر به پیش افکنده می خیزد ز خاک
از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز بید مجنون را میسر نیست سر بالا کند
چشم گستاخ هوس از دور نتواند گذشت حسن شرم آلوده او را ز پیرامن هنوز
مبین گستاخ در رخسار شرم آلوده خوبان که باشد درنیام این تیغ بی زنهار عریانتر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق یعنی چه؟
داشاق یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز