کوفته

کوفته

کلمه کوفته می‌تواند معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشد:

غذا: یکی از غذاهای محبوب ایرانی است که معمولاً از گوشت چرخ‌کرده، برنج و ادویه‌جات تهیه می‌شود این غذا به شکل توپک‌های گرد درست می‌شود و معمولاً با سس یا در خورشت سرو می‌شود.

حالت احساسی: در زبان محاوره‌ای، کوفته می‌تواند به معنای خسته یا بی‌حوصله بودن باشد مثلاً وقتی کسی می‌گوید "من امروز خیلی کوفته‌ام"، به این معناست که او احساس خستگی یا کسالت می‌کند.

تعبیر مجازی: در برخی از محاورات، ممکن است از کوفته به عنوان توصیفی برای چیزی که به هم ریخته یا نامنظم است، استفاده شود.

در ادبیات: این کلمه ممکن است در اشعار یا متون ادبی به عنوان نمادی از غم یا اندوه به کار رود.

لغت نامه دهخدا

کوفته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) کوبیده.خردکرده. ( فرهنگ فارسی معین ). کوبیده. خردشده. آس شده. مدقوق. 

فرهنگ معین

(تَ یا تِ ) (ص مف. ) ۱ - کوبیده، ساییده، خسته و فرسوده. ۲ - (اِ. ) یک قسم طعام که با برنج و لپه و گوشت کوبیده درست می کنند.

فرهنگ عمید

۱. کوبیده.
۲. خسته.
۳. آسیب رسیده.
۴. (اسم ) نوعی خوراک که با برنج، نخود، سبزی، و گوشت کوبیده تهیه می شود: «کوفته» بر سفرۀ من گو مباش / کوفته را نان تهی «کوفته» ست (سعدی: ۱۰۳ ).

فرهنگ فارسی

یک قسم خوراک که بابرنج ونخودوسبزی وگوشت کوبیده درست میکنند
( اسم ) ۱ - کوبیده خرد کرده. ۲ - بضرب زده شده: کوب میان کوبنده ای و کوفته ای بود. ۳ - آسیب رسانیده. ۴ - ساییده مسحوق. ۵ - نواخته ( طبل و مانند آن ). ۶ - خسته فرسوده: لشکریان از سفر مازندران خسته و کوفته بودند. ۷ - ( اسم ) قسمی طعام که از گوشت قیمه کرده و برنج و لپه و نخود سازند و آنها را گلوله کرده با روغن پزند و آن چند نوع است: کوفته بر سفر. من گو مباش کوفته را نان جوین کوفته است. ( گلستان )

دانشنامه آزاد فارسی

از قدیمی ترین و مشهورترین غذاهای ایرانی (← آشپزی_ایرانی،_مکتب)، فراهم آمده از گوشت کوبیدۀ لهیده یا چرخ شده و موادی چون برنج یا گندم، پیاز، لپه، سبزی ساطوری شدۀ مخصوص آن (جعفری، گشنیز، مرزه، و ترخون)، روغن، و افزودنی هایی چون نمک و فلفل. مواد کوفته را با هم مخلوط می کنند و پس از آن که مایۀ فراهم آمده را مشتامشت به دست یا در کاسه ای به شکلی کروی قالب زدند، در دیگ آب پیازداغک می پزند. پختن کوفته در مناطقی چون هند، قفقاز، آسیای صغیر، شمال افریقا، و جنوب اروپا، به رنگ محلی هر دیار، رونق دارد و در همه جا نامِ محلی آن، کُفته و کِفته و کِفتی، طنینِ ایرانی اش را حفظ کرده است. برخی از معروف ترین انواعِ کوفتۀ ایرانی عبارت اند از کوفتۀ تبریزی، کوفتۀ برنجی، و کوفتۀ نخودچی.

جملاتی از کلمه کوفته

کوفته ماند شخص چون زر من از دل سخت همچو سندانش
اصحاب کبر و نفس کی باشند لایق شاه را کز عزت این شاه ما صد کبریا پا کوفته
مخالفان بزرگ اندر آن دیار شدند ز دست برد دلیران میر، کوفته سر
قومی ببینی رقص کن در عشق نان و شوربا قومی دگر در عشقشان نان و ابا پا کوفته
ز گرز گران استخوان کوفته دل و روزگارش بر آشوفته
سری کوفته همچو سیراب نار بدن چاک چاک و زر پاره پار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم