ناجنسی

لغت نامه دهخدا

ناجنسی. [ ج ِ ] ( حامص مرکب ) عمل ناجنس. بدجنسی. || بدی جنس. نااصلی. نامرغوبی. اصل و مرغوب نبودن جنس :
از چه خیزد در سخن حشو؟ از خطابینی طبع
وز چه باشد پرزه بر دیبا؟ ز ناجنسی لاس.انوری.|| از جنس دیگر [ بودن ]. ( فرهنگ نظام ). ناهمجنسی.

فرهنگ فارسی

کیفیت و حالت ناجنس .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس