تسمیه در عربی

در درجۀ نخست، نام‌گذاری برای افراد به این منظور صورت می‌گرفت که هر شخص را از نزدیکان و اطرافیانش متمایز سازند و از این طریق، امکان برقراری ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با او فراهم شود. معمولاً انتخاب نام در زمان تولد، در فضاهای مختلفی از جمله حوزۀ دینی و اعتقادی، اجتماعی، خرافی، طبیعی، نژادی و حتی جادویی رخ می‌داد و همین پدیدۀ چندبُعدی، پژوهش در زمینۀ نام‌ها را پیچیده و دشوار می‌سازد. علاوه بر این، نام‌گذاری همواره به دوران نوزادی محدود نبوده است؛ هر فرد ممکن است در طول زندگی خود، از دوران کودکی تا زمان مرگ و گاهی حتی پس از آن، نام جدیدی دریافت کند. عواملی که این نام‌های متأخر را به وجود می‌آورند، بسیار متنوع هستند و اغلب شامل ویژگی‌های شخصی (جسمانی، اخلاقی، دینی، رفتاری و...) بوده‌اند و گاهی نیز فراتر از حوزۀ فرد قرار داشته‌اند.

در عصر جاهلی و اموی، اگرچه نام‌های عرب‌های صحرانشین در دوران‌های کهن عمدتاً از یک یا دو بخش تشکیل می‌شد، اما از دورۀ جاهلی و به‌ویژه در دوران اموی و عباسی، نام به ابزاری برای ساخت هویت تبدیل شد که بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به زندگی فرد را در بر می‌گرفت. از طریق این نام‌ها، شنونده یا خواننده می‌توانست به اطلاعاتی همچون نام پدر و گاه مادر، تبار و نژاد، دین و گرایش مذهبی، نام فرزندان، جایگاه اجتماعی، پیشه، زادگاه و حتی محل مرگ فرد دست یابد. مجموعۀ نام‌های یک فرد که از دوران جاهلی مورد توجه عرب‌ها بود، به‌تدریج غنی‌تر شد و نقش مهمی در شناسایی و تعریف هویت اجتماعی و فرهنگی افراد ایفا کرد. این امر نه تنها بازتاب دهندۀ ویژگی‌های فردی بود، بلکه نشان‌دهندۀ جایگاه فرد در ساختارهای پیچیدۀ قبیله‌ای و اجتماعی نیز به شمار می‌رفت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه]
نام در درجۀ نخست، از آن جهت به افراد داده می شد که به یاری آن، هر شخص را از نزدیکان و پیرامونیان بازشناسند و به شیوه ای با او ارتباط مستقیم و غیر مستقیم برقرار سازند. عموماً نـام در هنگـام تولد، گـزینشـی اسـت کـه در فضاهایـی دینی ـ اعتقادی، اجتماعی، خرافی، طبیعی، نژادی و حتی جادویی رخ داده است و همین پدیده کار پژوهش در نامها را پیچاپیچ و ناهنجار می سازد. علاوه بر آن، نام گذاری همیشه در حد نوزاد باقی نمی ماند؛ هر فرد ممکن است در مسیر زندگانی خویش، از دوران کودکی گرفته تا روز مرگ (و حتی گاهی پس از مرگ) نامی تازه بیابد. عواملی که این نامهای متأخر را پدید می آوردند، نیز بسیار متعدد بودند؛ بیشتر، عواملی شخصی (اندامی، اخلاقی، دینی، رفتاری و...) بوده اند و گاه نیز بیرون از محدودۀ خود شخص قرار داشتند.
در عصر جاهلی و اموی
اگر نام تازیان صحرانشین دورانهای کهن عمدتاً از یک یا دو عنصر تشکیل می شد، از عصر جاهلی و سپس در دوران اموی و عباسی، به دست افزاری هویت ساز تبدیل شد که بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به زندگی فرد را در بر داشت و به یاری آن، شنونده یا خواننده می توانست مثلاً از نام، نام پدر و گاه مادر، تبار و نژاد، دین و گرایش مذهبی، نام فرزند، درجۀ اجتماعی، پیشه، زادگاه، و حتی محل مرگ فرد آگاه گردد.مجموعۀ نامهای یک فرد که از دوران جاهلی مورد توجه تازیان بود، از آغاز اسلام، علاوه بر اعتبار اجتماعی، با منافع مالی (به خصوص در زمان خلیفۀ دوم) و سیاسی نیز درآمیخت. سپس به سبب چگونگی روایت حدیث و نیاز شدید به تعیین هویت راویان، اهمیت مذهبی یافت. شیوۀ روایت حدیث، در علوم دیگری چون تاریخ و روایات ادبی نیز تقلید شد. پس از آن، انبوهیِ نامها و شباهتهای بی پایان، گاه موجب اشتباه و خلط و سردرگمی در شناسایی شخصیتهای گوناگون می گردید. از سوی دیگر، تهی بودن خط عربی از نقطه و شکل گذاری که سنت نویسندگان در نسخه های خطی دورانهای نخست بود، گاه قرائت صحیح برخی نامها را ناممکن می گردانید و گاه از آن جا که یک حرف بی نقطه را به چندگونه می توان خواند، چندین قرائت برای نام فرد پدید می آمد.این دشواریها، اندکی پس از آن که مجموعه های حدیثی پدید آمد، نویسندگان عرب را برآن داشت که یا در لابه لای آثار خود به نظام نام گذاری اشاره نمایند و راه کارهایی برای اصلاح نابسامانیها عرضه کنند، یا مستقیماً دست به تألیف تک نگاره هایی دربارۀ نامها، لقبها، نسبها، کنیه ها و جز آن ها بزنند.نویسندگان معاصر عرب چند کتاب دربارۀ تسمیه تألیف کرده، و هریک جانبی از جوانب موضوع را بررسی نموده اند. اما، تا آن جا که ما اطلاع داریم، هنوز پژوهش جامعی به زبان عربی انجام نیافته است.خاورشناسان از نخستین روزگارانی که دست به تألیف دربارۀ مسلمانان زدند، یا به ترجمۀ آثار ایشان پرداختند، هم با مشکلات نخستین نامهای عربی مواجه گشتند و هم با مشکلاتی که زاییدۀ خط لاتینی بود. ایشان نمی توانستند مانند نویسندگان عرب، ساخت دیداری نام را نگاشته، قرائت صحیح آن را به عهدۀ خواننده وا نهند. به عبارت دیگر ناچار بودند که دربارۀ تلفظ صحیح هریک از نامها، قاطعانه تصمیم بگیرند و مصوتهای کوتاه و بلند کلمه را در خط لاتینی نشان دهند. اما می دانیم که دیرزمانی، مؤلفان اروپایی برای آوانویسی خط عربی، شیوۀ یگانه ای برننهاده بودند. به این سبب ملاحظه می شود که یک نام عربـی، در نوشته های کهن تر، به صورتهایی بس گوناگون ــ که گاه به ۱۰ صورت هم می رسید ــ جلوه کرده است (بدیهی است که ما اینک با دوران لاتینی که طی آن نامهای اسلامی را یک پارچه اروپایی می کردند، مانند ابن سینا (Avicenne) کاری نداریم).
کهن ترین کار در قرن ۱۳ق
کهن ترین کاری که در قرن ۱۳ق/ ۱۹م آغازشد، فهرست بزرگی از نامهای عربهایی بود که طی ۱۰ قرن نخست اسلام زیسته اند: دو نویسندۀ نام آور ایتالیایی، گابریلی و کائتانی بر اساس ۲۵۰ کتاب، ۱۰۰ هزار نام را در کتاب «نام نامۀ عربی» فهرست کردند (شامل گفتار کائتانی: «Il nome proprio arabo-musulmane»)؛ اما از این کتاب، بخش کوچکی در دو جلد (رم، ۱۹۱۴م) بیشتر انتشار نیافت. این کار اینک در «انجمن پژوهش و تاریخ متون۴» بخش عربی وابسته به «مرکز ملی پژوهشهای علمی» فرانسه از سرگرفته شده است و به شیوه ای نو در قالب CD-Rom انتشار خواهد یافت.در این مجموعه می توان کتاب بولت را افزود. وی می کوشد رابطۀ میان نامهای اسلامی (که ناچار عربی خواهد بود) و گرایش مردم و منطقه به آیین اسلام را شناسایی کند. منحنیهایی که مثلاً دربارۀ ایران ترسیم کرده، نشان می دهد که در هر زمان شمار اندکی نام شهرت یافته اند. بدیهی است که بسامد نامهایی چون محمد، علی، حسن و حسین از بسامد هر نام دیگری وسیع تر است.بی گمان امروز بهترین پژوهش و تحلیلی که در زمینۀ نامهای عربی ـ اسلامی در دست داریم، یکی کتاب «نامهای اسلامی» اثر آنه ماری شیمل است که از مرز کلیات فراتر نرفته است. در عوض کار بانویی دیگر به نام ژاکلین سوبله، اثری اساسی است. این کتاب در ۱۹۹۹م با نام حصن الاسم توسط سلیم محمد برکات به عربی ترجمه و در دمشق منتشر شد. از آن جا که مؤلف خود به ترجمۀ عربی اشراف داشته، و گاه به تصحیح و تکمیل اصل کتاب نیز پرداخته است، ما اصل عربی را مرجع کار خود قرار داده ایم. همین بانو، در «مرکز ملی پژوهشهای علمی»، سرپرستی مجله ای را با عنوان «مجلۀ نام شناسی عربی» به عهده دارد (میان سالهای ۱۹۷۹-۱۹۹۳م، ۵ شماره منتشر کرده است).
دوران کهن
...

جمله سازی با تسمیه در عربی

البته نظرات دیگری نیز در باب وجه تسمیه طبرستان نقل شده‌است. به‌طور مثال برخی آن را مرتبط با ابزار تبر هیزم‌شکنی دانستند یا «طبر» را به معنای کوه در زبان طبری عنوان کردند که با پسوند مکان جمع شده یا طبر را به معانی دیگری همچون «بید معلق»، «تپه» و… دانسته‌اند.: ۱۰۰–۱۰۱