دش پرورد

فرهنگستان زبان و ادب

{dystrophic} [زیست شناسی] دارای دُش پروردگی یا مربوط به آن

جمله سازی با دش پرورد

آن دو زلف عنبرین پرورده رخسار اوست لاله حمرا چه نیکو سنبل تر پرورد
هان تا تو نبندی به مراعاتش پشت کو با گل نرم پرورد خار درشت
طرّه تو بهر خمی مار کلیم پرورد آه که هندوی کند معجزه پیمبری
بر شاخ شکر‌، لعل تو دُرها پرورد بر چهره‌ی من، مهر تو زر‌ها پرورد
روز و شب جانت به جان می پرورد بیش از این جرمی ندارد می فروش