مساءله 15 - اگر قبل از آن كه داخل ركوع شود يقين كند كه يا دو سجده از ركعتقبل را ترك كرده و يا قرائت اين ركعت را كه با بقاءمحل شكى (به اينكه هنوز بطرف ركوع سرازير نشده ) اقوى آن است كه به آوردن قرائتاكتفاء كند و همچنين در هر علم اجمالى شبيه به آن و يا تجاوز ازمحل (مشكوك باينكه بطرف ركوع سرازير شده ولى بحد ركوع نرسيده باشد) و بقاءمحل شكى تدارك لازم است بايد برگردد و دو سجده و قرائت را تدارك كند.
3 علم خداوند همراه با بصير بودن او است؛ يعنى علم اجمالى، سطحى، يك جانبه، قابل ترديد و موقّت نيست. (ان اللّه يعلم... واللّه بصير...)
اولى از سنخ اندراج فروع فراوان تحت اصل جامع است كه نيازمند به استنباط است ودومى از سنخ كشف تفصيلى در عين علم اجمالى است.
علاوه، در اين امر مشكل بعد از صدور بيان و توضيح پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله -،نبودن بيان و اختفاى آن يكسان است؛ زيرا نتيجه آن نسبت به ما يكى است، چون براى ماجايز نيست كه از عمل به مقتضاى آنچه علم اجمالى در مقام تنجيز تكليف در شبهه محصورهايجاب مى كند - در هر دو صورت - خوددارى كنيم.
شايد پاسخ اين باشد كه، آنچه در جريان تعليم اسماءبه آدم عليه السلام تعليمشد علم اجمالى به اسماء بود و مقصود از تلقى كلمات درمحل بحث، فراگيرى تفصيلى آن اجمال يا فراگيرى تفصيلى بخشى از آناجمال است؛ مثل اين كه خداى سبحان با يك فيض خاص، كسى را به ملكه اجتهاد مى رساندو سپس در برابر برخى از حوادث واقعه جواب تفصيلى آن را براى او ظاهر كرده، بهاو مى فهماند.
روزها و شبها گذشت و پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - به جهان باقى شتافت، ولىتعيين مصداق نفرمود و بيانى نياورد. نتيجه اين شد كه خردمندان از امت او هر سه نفر رامطرود و منفور دانستند و هيچيك از حقوق مدنى اسلام را كه منوط به وجود فردعادل بود، موكول به اينان نكرد. چون علم اجمالى، به حكم قاعده عقلى در شبهاتمحصوره، اين اقتضا را داشت.